طنز سیاه !!!

بخند ولی بعد فکر کن !!!

طنز سیاه !!!

بخند ولی بعد فکر کن !!!

ندو !!!

هیچ وقت چیزی رو که صد در صد مطمعا هستید شدنی نیست دنبالش نرین !

از صبح تا شب هم دنباش بدویی هم فایده نذاره !


سعی و تلاش و پشت کارم همش چرت و پرته !

بی ربط

امروز عمیق ترین نگاه حسرت آمیز رو به حسرت انگیز ترین چیز دنیا کردم !


-----------------

پاورقی :


100% خودشم فهمید

فرمت

بعضی خاطره هارو باید فرمت کرد جوری که اصلا نشه ریکاورشون کرد.

یکم طول میکشه ولی بالاخره که میشه !!!


--------

پاورقی :


یه چی تو مایه های low level format

جمعه

جمعه که میشه احساس می کنم یکی این دل صاب مردرو میگیره یه فشاری میده آدم دیونه میشه !

هیچی هم کار ساز نیست !

نمی دونم از سر دلتنگیه یا تازه تازه می خواد دلم تو آینده دلتگ یکی دیگه بشه !

وقت کمه !

بعضی وقت ها به بعضی آدم ها فکر می کنی که می دونی لحظه ای به فکرت نیستن ! نگرانشونی ! غصه می خوری ! اه می کشی ! اما اونا فقط وقتی می بیننت با یه سلام خشک خالی که شاید حتی اون هم از روی اجبار بوده !

مشکل می دونی کجاست ! آدما هیچ وقت به دور و ور اونطوری که باید و شاید نگاه نمی کنن ! چیزایی رو که باید ببینن رو نمی بینن ! چیزایی که ارزش فکر کردن نداره رو بزرگترین مشکل برا خودشون درست می کنن !


بیشتر دقت کن ! بیشتر فکر کن ! وقت کمه !

محرم آمد !!!!

باز محرم آمد . ماه تبل و توپ و تانک و سر و صدای زیاد !

ماه ترافیک های بی دلیل

ماه حسین حسین گفتن های افراطی

ماه صدای نوحه توی ماشین با بالاترین ولوم ممکن

ماه ریش و پشم های الکی

ماه برنامه های چرت و پرت تلوزیونی

ماه خیر و برکت !!!!!!!!!

ماه ......

:|

بود و نبود

مثل روزای تکراری هر روز دختری زیبا با شکل و شمایل جالب از جلوی محل کارم رد می شد . همیشه جوری بود که انگار آسمون دهن باز کرده و هرچی مشکلات هست رو سرش خراب شده . با قدم های تند در حال حرکت بود . به من که نزدیک میشد نمی دونم قلب من بود که یک دفعه می ایستاد یا اون سرعتشو کم می کرد . آروم لبخند میزد و رد می شد و منم در جوابش لبخندی باهاش معامله می کردم . پولی تو کار نبود ولی انگار یه بانک با تمام پولاش رو یه جا به آدم دادن . پولایی که هیچ وقت مال تو نیست و نخواهد بود

هر روز کار ما همین بود . یه روز نمی دیدمش انگار اون روز یه چیزی ناقص بود . حسی در کار نبود . عشقی در کار نبود هرچی که بود بد چیزی بود که ذهن منو به خودش درگیر کرده بود . پکی عمیق به سیگارم زدم و به دودش نگاه کردم مثل نگاهی که بعد از رد شدن اون دختر از جلو دیده هام می شد ! آروم آروم تو هوا محو می شد .

چند روزیه نیست و از اون روز دیگه سیگار نمی کشم ! شاید نبودش بهتر از بودنشه !!!